مؤسسه مطالعاتی PINR در تحلیلی به قلم داریو کریستیانی تاکید کرد تهران از سال 2001 تاکنون نقش پر رنگتری را در افغانستان ایفا کرده است و در افزایش این نقش منافع خاصی دارد.
بر این اساس ایران یکی از حامیان قدیمی شیعیان افغانستان بوده است. سقوط طالبان هم فرصت مهمی را برای تهران فراهم کرد تا نفوذ خود را بر همسایه خود احیا کند.
ایران و افغانستان و همچنین پاکستان در یک محدوده جغرافیایی استراتژیک محصور شدهاند که در این محدوده مسائل امنیتی، اقتصادی و اجتماعی به شدت در ارتباط داخلی با یکدیگر هستند و سرنوشت ژئوپلیتیک آنها به شدت در ارتباط با یکدیگر قرار دارد.
تهران میخواهد تا از تیرگی روابط کنونی بین کابل و اسلام آباد به منظور به دست آوردن اهرم در افغانستان استفاده کند. یک چنین وضعیتی سبب می شود تا کابل به دنبال یک مسیر جایگزین برای صادرات خود در راههای جنوبی باشد.
ایران میخواهد تا از این نیازهای استراتژیک افغانستان استفاده کند تا نقش ژئوپلیتیک خود را برای کابل ضروری کند.در بخشی از این تحلیل ادعا شده تهران همچنین از یک افغانستان بی ثبات سود میبرد؛ افغانستان بیثبات میتواند ابزار فشاری قوی علیه آمریکا باشد. ایران روز به روز از حضور نظامیان آمریکایی در مرزهای شرقی خود با افغانستان نگران میشود.
تهران همچنین نگران سناریویی است که در آن آمریکا نیروهای خود را در افغانستان و عراق برای یک مدت طولانی حفظ کند و از اینکه بین دو دولت طرفدار آمریکا محاصره شود، نگران است.
ایران،مدافع افغانستان با ثبات
با توجه به حساسیت ایران به حاکمیت ملی این کشور که از دیرباز وجود داشته و نشان دادن خود به عنوان یک قدرت بزرگ با هدف نفوذ خود در تمام منطقه خاورمیانه بزرگتر، موضع تهران جلوگیری از حضور پایدار آمریکا در این صحنههای درگیری خواهد بود.
ایران میخواهد نفوذ خود را در افغانستان از طریق ابزار مختلف افزایش دهد؛ ابزاری از جمله کمک اقتصادی و حمایت از بازسازی؛ تقویت سطح تجارت بین دو کشور و رشد سرمایه گذاری ایران؛ احداث خطوط جادهای و ریلی؛
این در حالی است که اهرمهای قدرت نرم ایران؛ تقویت روابط ایران با گروههای قومی و مذهبی که برای نفوذ ایران مهم هستند و اقدامهای اطلاعاتی از جمله جمعآوری اطلاعات و استفاده از تبلیغات تلقی میشود.این چارچوبی است که اتهامات آمریکا علیه ایران را باید در آن جستجو و تحلیل کرد.
این احتمال وجود دارد که ابهام ادعاهای آمریکا علیه ایران مبنی بر دخالت آن در این کشور بخشی از استراتژی واشنگتن برای اعمال فشار بر ایران و راهی برای تضعیف روابط آن با کابل از طریق متهم کردن تهران به حمایت از دشمنان حامد کرزای، رئیس جمهوری افغانستان باشد.
کریستیانی ادعا دارد تهران میخواهد نفوذ خود را در افغانستان افزایش دهد تا اهرم کافی به دست آورد که در صورت خروج نیروهای ناتو( سازمان پیمان آتلانتیک شمالی) از این کشور بتواند بر نتایج سیاسی در آنجا تاثیرگذار باشد. بنابراین چنین هدفی ایران را ناچار میکند تا یک رویکرد منعطف و واقع بینانه در قبال مسئله افغانستان داشته باشد.
با وجود آنکه ایران هم پیمان مهم کرزای به شمار میرود اما اگر وی اختیارات و قدرت خود را از دست بدهد؛ تهران از عوامل دیگری حمایت خواهد کرد تا اهرم خود را در افغانستان حفظ کند.
ایران در یک افغانستان باثبات منافعی دارد که آن هم تضمین ثبات داخلی و منافع اجتماعی آن است و از طرف دیگر در یک افغانستان بی ثبات هم منافعی دارد که آن هم تاثیر بر منافع آمریکا در خاورمیانه بزرگتر است.
هدف نهایی تهران افزایش نفوذ خود در افغانستان است و در صورت حضور مداوم آمریکا در نزدیکی مرزهای خود، می تواند از نفوذ خود برای ایجاد دردسر برای آمریکا استفاده کند.